دهکده سرگرمی

تبلیغات

عکسهای ترسناک از زنان و مردان شیطان پرست

                                عکسهای ترسناک از زنان و مردان شیطان پرست

 

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند.

دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی‌ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‌تر بدست می‌آورند.

 

                           شیطان

 

مشاهده بقیه تصاویر در ادامه...
       

 

 



عکس: مستر بین و زنش در عروسی نوه ملکه انگلیس

                            عکس: مستر بین و زنش در عروسی نوه ملکه انگلیس 

 

       مستربین

 

 



بزرگترین بینی دنیا را ببینید

                                 بزرگترین بینی دنیا را ببینید

 

                                      بزرگترین بینی

 

مهمت اوزیوریک متولد سال ۱۹۴۹ ترکیه است که با داشتن دماغ ۸٫۸ سانی متری گنده ترین دماغ دنیا را به خود اختصاص داده است.



عکس های ترسناک عمل کردن دماغ

                                          عکس های ترسناک عمل کردن دماغ

 

                    عمل کردن دماغ

 

                 

 

مشاهده بقیه تصاویر در ادامه...



دانستنی های استان خوزستان و شهرستان شوشتر

                                             دانستنی های استان خوزستان 

به در خواست یک دوست خوب  تصمیم گرفتم درباره استان خوزستان و شهرستان شوشتر که وطن بنده است مطلبی را بنویسم امیدوارم که مورد قبول شما  دوستان گرامی و  شخص محترم قرار بگیره.

 

 

استان خوزستان با مساحت ۶۴۲۳۶ کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران و در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قراردارد این استان از شمال به استان لرستان و از شمال شرقی به استان اصفهان از شمال غربی به استان ایلام از شرق و جنوب شرقی به استان چهارمحال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد و از جنوب به خلیج فارس و از غرب به کشور عراق محدود می‌شود.

استان خوزستان دارای 20 شهرستان و47 شهر و46 بخش و126 دهستان می‌‌باشد. این استان با جمعیت ۳۷۴۶۷۷۲ نفر دارای ۶۴۴۰۴۰ خانوار می‌‌باشد.
تاریخ:

خوزستان یا «شکرستان» از دیرباز مهد تمدن و فرهنگ بوده و قابلیت‌های سرشاری در این زمینه داشته که تاریخ، گواه صادقی بر این مدعاست.

درباره واژه «خوزستان»، معانی و تعابیر فراوانی وجود دارد که قدمت و دیرینگی این خطه را آشکار می‌‌سازد. خوزی‌ها قوم اولیه ساکن این سرزمین بودند و با ایلامیان همتبار بودند.

ابن منظور به سال ۷۱۱ ه.ق. در «لسان العرب» اشاره دارد: و الخوز جیل من الناس، اعجمی معرب، یعنی: «خوز» قوم یا قبیله‌ای از مردم عجمند. از سوی دیگر «خوز» را به معنی «شکر» و «نیشکر» نیز معنا می‌کنند. زیرا خاک حاصلخیز و بارور خوزستان، استعداد ویژه‌ای برای رشد این گیاه داشته و آنجا بهترین محصول نیشکر را به دست می‌‌داده است.
 

 

 

خوزستان در دوران باستان، به‌ویژه‌، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بخش‌های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای سرسبز و پرآب بوده که به قاره‌ای کوچک و مستعد می‌‌ماند. بخش‌های جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میان رودان»،عراق کنونی بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می‌‌شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.

استرابون جغرافی‌دان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگه‌های جهان می‌‌داند. زیرا رودخانه‌های زیادی این دشت را آبیاری می‌‌کرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر می‌ساخته ‌است. شاید بر همین اساس بوده که عده‌ای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا«اند» بوده که به معنی "جایی با آب‌های فراوان" است.

در کتاب «مجمع التواریخ و القصص» خوزستان به نام «حجوستان» و«حبوجستان و اجار» آمده است که به نظر می‌آید، برگرفته از زبان پهلوی با عناوین «حبوجستان» و حوجستان است. همچنانکه در بعضی از گویشهای رایج در این استان لفظ لری بختیاری برای ادای حرف «خ» از «ح» نیز بهره می‌‌گیرند. بنابراین واژگان «اوج»، «هوز»، «هوج»، «حوز» و «خوز» در سیر تحول و تطور لفظی با پسوند «ستان» و «اوجستان» به تدریج بر اثر سایش تلفظ، از«هوجستان» به «خوزستان» تغییری یافته است. در گویشهای فارسی باستان و زبان پهلوی «او» به «هو» قابل تغییر است؛ مانند «اورمزد» - «هورمزد» و«اوشمند» - «هوشمند» همچنانکه «هورداد و حورداد» را «خرداد» و «خورتات» نیز گفته‌اند. البته تا سالهای اخیر این اسامی را با حرف (ح) نیز می‌نوشته‌اند. از سوی دیگر «یاقوت حموی» واژه «خوز» را با نامهای «خوز» و «هوز» و «اهواز» و«هویزه» هم ریشه می‌‌داند. «اهواز» محرف واژه «اواز» و«اوجا» نیز هست که در کتیبه داریوش بیستون آورده شده و این نام در کتیبه نقش رستم «خواجا» یا «خوجا» حک شده که هزار سال پیش، مرکز حکومت نشین استان خوزستان بوده است. پس از هخامنشی، در دوران اشكانی، ساسانی و تمام دوران اسلامی شوشتر مركز حكومتی خوزستان بوده است. در سال 1303 در پی شیوع بیماری وبا در شوشتر مركز حكومتی خوزستان بمدت یكسال به دزفول و سپس به اهواز منتقل شد و تا كنون نیز اهواز است.

دربارة آبادی مركز خوزستان در كتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم تألیف ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی جهانگردی از بیت المقدس آمده است:

شوشتر در همة این سرزمین،خوشتر، استوارتر و مهم‌تر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن می‌‌چرخد نخلستان وباغها آن را فرا گرفته اند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همة شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد. و درباره اش گفته‌اند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما می‌‌باشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام می‌‌برند، مردمش با خوشی عمر می‌‌گذرانند.

همچنین در سفرنامة «ابن بطوطه» جهانگرد مراكشی می‌‌خوانیم:

سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم كه در قلمرو اتابك و سر حد بین دشت وكوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیكو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهر های قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازة دسبول ماننده بغداد و حله جسری از كشتیهای كوچك درست كرده اند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و بركات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بی مانند می‌‌باشد.

وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این خطه ارزشمند می‌‌باشد که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده ‌است. این دانشگاه را نسطوریان مسیحی عراق به ‌نام خانواده بختیشوع ایجاد کردند. پزشکان برجسته و ناماوری که به مداوای بیماران و تدریس دانشجویان رشته‌پزشکی در این دانشگاه مشغول بوده اند. این دانشگاه طب که به دستور شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م) بنیان نهاده شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت .علما، دانشمندان و شاعران بزرگی همچون: ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران عرب زبان شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته‌اند و زبان به مقاومت گشوده‌اند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی می‌‌کرده اند.
 

 

 

اقتصاد و منابع طبیعی:


نفت و گاز طبیعی مهم‌ترین منابع طبیعی کشور برای اولین بار در این استان و در شهر مسجد سلیمان قریب به ۸۰ سال پیش کشف و استخراج شد، از آن موقع تا کنون حوزه‌های نفتی فراوانی دراین استان کشف و مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است که از مهم‌ترین آنها حوزه‌های نفتی اهواز می‌‌باشند پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و ماهشهر و ... از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان می‌‌باشد.

رود خانه کارون به همراه رودخانه‌های دز و کرخه و اروند و گتوند این استان را یکی از مساعدترین استان‌ها برای اجرای طرحهای کشاورزی نموده است و هم اکنون بزرگ‌ترین طرح تولید نیشکر و صنایع جانبی آن دراین استان درحال انجام است ارتباط این استان به آبهای آزاد ازطریق بندرهای آبادان و خرمشهر امکان دیگری از این استان برای تجارت آزاد می‌‌باشد. گرچه جنگ ایران و عراق به این بندرها صدمه‌های فراوانی وارد کرد اما این بندرها به‌تدریج به دنبال رسیدن به اوج فعالیت‌های خود هستند. خوزستان در هشت سال جنگ ایران و عراق اصلی‌ترین صحنه‌های کارزار بشمار می‌‌آمد. از اروندکنار تا آبادان، از خرمشهر و شلمچه تا دشت آزادگان و... همه درآماج مستقیم حمله عراق قرار گرفته بود. از طرف دیگر همه شهرهای استان یا در معرض حمله هواپیماهای جنگی قرار داشتند ویا در معرض حمله موشک‌های غول آسا.
 

 

 

بقعه ی برابن مالک(ره) صحابی پیامبر(ص) و دوست صمیمی مولا علی (ع) درشوشتر اولین بقعه ی اسلامی در ایران است .

شوشتر مهد شیلات ایران است.

لقب جهانی شوشتر موزه ی آب است .

پل شادُروان شوشتر قدیمی ترین پل دنیاست .

پل شادُروان شوشتر بزرگترین پل قدیمی دنیاست .

پل شادُروان شوشتر84طاق بوده است .

پل لشکر شوشتر دوّمین پل قدیمی دنیاست .

پل لشکر شوشتر سالمترین پل قدیمی دنیاست .

آرامگاه جرجیس پیامبر(ع) در شوشتر میباشد .

مسجد جامع شوشتر بیش از 1200سال قدمت دارد.

شوشتر اولین شهر دنیا بعد از طوفان نوح (ع) میباشد.

نهر داریون ، توسط داریوش کبیر(ره) حفاری شده است.

مجموعه ی آبشارا و آسیابهای آبی شوشتر اولین شهرک صنعتی دنیا می باشند .
قدیمی ترین پهلوان ایران زمین آقای محمدعلی ایروانی  در  شوشتر زندگی می کند.(متاسفانه ایشان در فروردین۱۳۹۰ فوت نمودند،روحشان شاد باد.)


رودخانه گرگر شوشتر تنها رودخانه دست ساز جهان است (البته نهر داریون و رقط نیز دست سازند).

تا چند سال پیش پرده ی کعبه از پرند شوشتر (دیبای شوشتر) تهیه می شد و از شوشتر به مکه برده می شد .

بزرگترین سد طبیعی دنیا به طول ۶۰۰متر با نام بند خدا آفرین یا بند ماهی بازان در شوشتر و در مسیر شاخه گرگر کارون قرار دارد.

بقعه ی امام زاده عبدالله شوشتر اولین بقعه ی کتیبه ای ایران بعد از حمله ی وحشیانه ی قوم وحشی مغول به ایران است.

علامه حاشیخ محمد تقی شوشتری(ره) بزرگترین عالم رجالی (رجال شناس) تاریخ اسلام است.

کتاب خصائص الحسینیه علامه کبیر حاج شیخ جعفر شوشتری (ره) بهترین کتابیست که در مورد مولا یمان آقا امام حسین (ع) نوشته شده است .

زنده یاد، استاد عبدالمحمد برجسته ، پدر تار ایران  درشوشتر بخاک است.

از بعد از حکومت هخامنشی که پایتختشان شوش بود یعنی از زمان اشکانیان تاحدود 50سال پیش ، شوشتر مرکز خوزستان بوده است .

در تمام سفرنامه های در مورد ایران درباره شوشتر نوشته شده و همه به حق ، براینکه شوشتر بهشت گمشده خوزستان است صحه گذاشته اند.
 

 

امیدوارم که راضی بوده باشین.



مهمون های عید

 

خونه مون عیدا پر مهمونه

میرن مهمونا از اونا فقط

آشغالاشون به جا می مونه

کجاست اون کیوی ؟

چی شد نارنگی؟

کجا رفت اون موز ؟ خدا میدونه

 

!

جعبه خالی شیرینی هنوز

گوشه طاقچه پیش گلدونه

عطرش پیچیده تا آشپز خونه

شیرینیش کجاست ؟ خدا میدونه

می رن مهمونا از اونا فقط

جعبه ی خالی به جا می مونه

از بس خونه رو به هم می ریزن

آدم مثل خر تو گل می مونه

!!

یکی نیست بگه خداوکیلی

جای پوست پسته تو قندونه

قند نصفه ی عمو جون هنوز

خیس و لهیده ته فنجونه

حالا خداییش قندش مهم نیست

کنار اون قند نصف دندونه

!

می رن مهمونا از اونا فقط

نصفه ی دندون به جا میمونه

پسته ی خندون ، بادوم شیرین

فندق درباز مال مهمونه

پرسید زیر لب یکی با حسرت

که از این آجیل ، به غیر تخمه

واسه ما بعدها چی چی میمونه

!



برچسب ها : ,,,,

جک 2

                                                              جک

 

زن از شوهرش می پرسه: عزیزم! تو زن خوشگل دوست داری یا زن با شعور؟



شوهرش می گه: هیچ کدوم عزیزم! من تورو دوست دارم







اگه گفتید شباهت “زن” با “گردباد” چیه؟



جفتشون اول که میان با هیجان وارد زندگیت میشن..




و جفتشون موقع رفتن خونه، ماشین، و همه زندگیتو با خودشون می برن...

 

بقیه جک ها در ادامه...
 



داستان وحشتناک رستوران مردگان

                                           داستان وحشتناک رستوران مردگان 

با خانومم راهی شمال شده بودیم تا یه پنجشنبه و جمعه آرام و خوش

داشته باشیم.حدود غروب از خونه راه افتادیم جاده کمی شلوغ بود

اما جارجرود و رودهن رو که رد کردیم خلوت و خلوت تر شد .

حدودا نیم ساعت مونده بود برسیم که به پیشنهاد خانومم گفتیم شام

رو یه جای باصفا بزنیمو بعد بریم خونه مادرزنم اینا.در پی رستوران بودم

اما خبری نبود تو جاده مگس پر نمیزد گه گاهی یک ماشین رد میشد

همینطور گذشت تا به یک جاده انحرافی رسیدیم که تابلوی دست نویس

و کهنه ای بود که روش نوشته: رستوران..

مابقیش مشخص نبود! سری گازش رو گرفتم تو خاکیو بسمت رستوران رفتم

یه دو کیلومتری گذشت دریغ از یه آدم یا ماشین در جاده.خلاصه به رستوران

که بیشتر شکل کلبه ی خرابه ای بود رسیدیم صدای...

 

مشاهده بقیه مطلب در ادامه...



بیست و سه موقعیت طلایی سینما و تلویزیون ایران!!!!!

 

 

 بیست و سه موقعیتی که سینماو تلویزیون ایران بدون آنها نمی‌دانستند چه کار کنند.

 

1. –آخه...
- دیگه آخه نداره!

2. طرف دارد از در خارج می‌شود.دوستی(نامزدی/همسری) صدایش می‌کند: جعفر ( یا قلی یا محسن یا بهزاد یا فروغ ...) طرف برمی‌گردد (حالا یا می‌گوید "چی؟" یا نمی‌گوید) بعد اون دوست ساکت می‌شود و زیر لبی می‌گوید :هیچ چی.

3. طرف می‌خواهد یکی را تعقیب کند .عینک دودی می‌زند و سپر به سپر طرف (یا اگر پیاده‌اند در فاصله 30 سانتی‌ او ) حرکت می‌کند. سوژه مورد نظر هم یک خنگ بالفطره است.

4. با هنرنمایی : امین حیایی

5. موقعیت‌های هراسناک برای زن‌های تنها باید در شبهای بارانی رخ بدهد.

 

6- مشاهده بقیه مطلب در ادامه...



داستانهای خنده دار

                                                          داستانهای خنده دار 

 

آرزو

یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب ، دعایی را هم زمزمه میکرد .
نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟
ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت : چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟

مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت : - اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!
از جانب خداى متعال ندا آمد که : - اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید ته اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ . من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما ، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى ؟
مرد ، مدتى به فکر فرو رفت ، آنگاه گفت : - اى خداى من ! من از کار زنان سر در نمى آورم ! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟

صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى باشد یا چهار باندى ؟؟
 

مشاهده بقیه داستان ها در ادامه...

 



آموزش برون فکنی

                تمرین عملی برای فرافکنی روح در ۳۰ روز Out Of Body Experience In 30 Days 

 

هفته اول: آماده کار شدن

روز اول: از میان آیینه

روز دوم: حالات تغییر یافته ای از آگاهی

روز سوم: یک دیدگاه شنیداری

روز چهارم: یک سفر سرشار از احساس

روز پنجم: روش لوور

روز ششم: بلیط برگشت

روز هفتم: از زندگی مادی دور نشویم

خلاصه برنامه هفته اول

هفته دوم: آمادگی برای پرواز کردن

روز هشتم: صعود بر بلندای جسم

روز نهم: اتاقی با یک منظره

روز دهم: در آنجا بودن

روز یازدهم: لذت خریدن از یک فروشگاه

روز دوازدهم: در درون شما و بدون شما

روز سیزدهم: کار ناتمام

روز چهاردهم: روزهایی از آینده سپری شده شما

خلاصه برنامه های هفته دوم

هفته سوم: ارتفاع گرفتن

روز پانزدهم: پرواز شبانه

روز شانزدهم: هیچ جایی مانند خانه نیست

روز هفدهم: نوای موسیقی

روز هیجدهم: جاکوزی در آسمان

روز نوزدهم: خط سیر خاطرات

روز بیستم: یک برنامه خیلی خصوصی و دوستانه

روز بیست و یکم: یک برنامه روحی یا روحانی

خلاصه هفته سوم

هفته چهارم: پرواز

روز بیست و دوم: مشاهدات شبانه

روز بیست و سوم: صبح روز بعد

روز بیست و چهارم: پرواز شاعرانه

روز بیست و پنجم: وقت سفر

روز بیست و ششم: مسخ

رور بیست و هفتم: ادراک گسترش یافته

دروز بیست و هشتم: ارتباط گسترش یافته

روز بیست و نهم و سی ام: پرواز آزاد

 



عکس هایی دیدنی از معروف ترین آثار تاریخی دنیا

                                  عکس هایی دیدنی از معروف ترین آثار تاریخی دنیا 

 

                                  

 

                                    

پارک Tobu World در شهر nikko کشور ژاپن جایگاه نمایشگاه مدلهای کوچک شده ساختمانها و آثار معروف دنیا میباشد. این مدلهای مینیاتوری در ابعاد ۱/۲۵ ابعاد آثار واقعی هستند .برای این آثار مینیاتوری در حدود ۱۴۰۰۰۰ انسان مینیاتوری طراحی شده است که چهره هیچ کدام شبیه دیگری نمیباشد.

همچنین این پارک دارای بیش از ۲۰۰۰۰ درخت در ابعاد کوچک شده میباشد. طراحی و راه اندازی این پارک بزرگ و دیدنی بیش از ۵ سال زمان برده است.ورودی این پارک برای بزرگسالان کمی بیش از ۲۳ دلار میباشد.

 

مشاهده بقیه تصاویر در ادامه...

 

 



پرنده روی سیم برق

سوال :
ده تا پرنده نشسته بودند روي سيم برق . يه شکارچي مياد يه تير ميزنه به يکيشون. چند تا پرنده روي سيم باقي ميمونند ؟




جواب :

بستگي به مليت پرنده ها داره :

آمريكايي : پرنده دومي شيش لولش درمياره يه فحش ناموسي ميده و شكارچي رو ميكشه و باقي پرنده ها ليوان مشروبشون رو ميخورند و سري تكون ميدند

چيني : سه تا از پرنده ها فرار ميكنن و در يك گوشه خودشون توليد انبوه پرنده راه ميندازن و شيش تاي باقيمانده در يك چشم بهم زدن توسط هنرهاي رزمي شكارچي رو به شيش قسمت مساوي تقسيم ميكنند.

انگليسي : يكي از پرنده ها خودشو ميزنه به زخمي بودن و ميندازه رو زمين و خودشو خيلي مظلوم نشون ميده و بعد بقيه پرنده ها از فرصت استفاده ميكنن ميرن به زن شكارچي ميگن كه شكارچي مذبور داراي سه همسر و تعداد نامتنابهي بچه است، در نهايت پس از چند روز شكارچي توسط زنش و در خواب به قتل ميرسه

عرب : پرنده دوم تا هفتم از ترس شلوارشون زرد ميشه و پس از چند لحظه سكته ميكنن ميميرن، دو تاي باقيمونده سريع ميرن پولاشونو ورميدارن ميرن خودشون يه تير برق ميخرن و تا آخر عمر بدون ترس بالاش زندگي ميكنن

اسپانيايي : پرنده دوم گيتار دستش ميگيره و حواس شكارچي رو پرت ميكنه ، سومي و چارمي ميرن گاو همسايه رو صدا ميكنن و پنجمي يه پارچه قرمز آويزوون ميكنه روي شلوار شكارچي و گاو ميزنه يارو رو لت وپار ميكنه و در نهايت پنج تاي باقيمانده كلاهاشونو ميندازن هوا و ميگن : هووولي

ايراني : ابتدا نيم ساعت ميگذره و هيچكس نه متوجه افتادن رفيقشون ميشه و نه اصلاً صداي گلوله رو ميشنوه چون همشون داشتن راجع به قسمت اخر نرگس بحث ميكردند.... بعد دو تاشون ميرن زير جسد پرنده رو ميگيرن سريعاً مراسم سوم و هفتم باشكوهي براش ميگيرن و براش مقبره بزرگي ميسازن و بعد از يكي دو ماه ميگن كه بياييد فكري كنيم كه ديگه شكارچي ما رو نزنه و بعد از دو سال جلسات پياپي به اين نتيجه ميرسن كه اصلاً شكارچي مقصر نبوده و تقصير انگليسيها بوده كه دوستشون تير خورده چون در همون لحظه در يكصد كيلومتري اونجا يك انگليسي داشته دماغشو پاك ميكرده... بنابراين يك شب شكارچي رو دعوت ميكنن خونشون و براش سوپ پرنده درست ميكنن و از اينكه دوستشون در مسير گلوله او بوده ازش معذرت ميخوان و قول ميدن هر هفته يكي از خودشون رو براي شكار شخصاً خدمت شكارچي برسه... حتماً ميپرسيد كه شكارچي تو اون نيم ساعت اوليه داشته چيكار ميكرده... حدستون كاملاً درسته ... چون حادثه مذكور در ايران رخ ميداد تفنگ بعد از اولين شليك منفجر ميشه و طرف در اين مدت داشته تلاش ميكرده با موبايلش كه آنتن نميداد با اورژانس تماس بگيره بيان سراغش كه بعد از نيم ساعت موفق ميشه تماس بگيره ولي آمبولانس دير مياد و شكارچي ما هسته هاشو از دست ميده...!!!
 



ترسناک ترین پل های جهان! (عکس)

                                           ترسناک ترین پل های جهان! (عکس)

 

                    



راههایی برای سادیسمی شدن!!

* كل نوشته هاي تخته سياه رو با دست پاك كنيد.



* به خروستون آب طلا بديد تا تخم طلا بزاره

ــ خطاب به بند قبل : آخه ساديسمي ، مگه خروس تخم ميزاره ؟
ــ خطاب به بند بالا : بتوچه رواني ، مگه فضولي؟

* به مادرتون بگيد دلمه درست كنه ، بعد فقط برگهاشو بخوريد.



* توي كفش دوستتون يك قورباغه كوچولو بندازيد تا وقتي كفشو پاش كرد ، قورباغه له بشه.



* وقتي برا عيادت دوست بيمارتان به بيمارستان رفتيد محكم بزنيد پشتش و بهش بگيد: پاشو يره برا مو اي فيلمارو در نيار..!

 

مشاهده بقیه مطلب در ادامه... 



جک های آقایان و همسرانشان

                                              جک های آقایان و همسرانشان

 

مردها بر اثر كمبود عاطفه ازدواج مي كنند

بر اثر كمبود حوصله طلاق مي دن

ولي نكته جالب اينه كه بر اثر كمبود حافظه دوباره ازدواج مي كنند !!!! ؟؟؟؟



بيشتر مردان موفقيت شون رو مديون زن اولشون هستند و

زن دومشون رو مديون موفقيت شون!!!!!! ؟؟؟؟؟



مرد اولي: امان از دست اين زنها!؟ زنم تمام دارائيمو برداشت و رفت!

دومي: خوش به حالت! زن من تمام دارائي مو برداشت و نرفت !!!! ؟؟؟؟؟
 

 

 

مشاهده بقیه مطلب در ادامه...



اسرار دختر جن زده.

                                                      اسرار دختر جن زده 

دختري 19 ساله به نام زينب با جن ها در ارتباط است او مي گويد كه بعد از چندي اين جن ها باعث آزار و اذيت او و مادرش شده اند .


خانه آنها در يكي از محله هاي جنوب تهران است . و حالا گفتگوي زينب را بشنويد:





*از كي با اين موجودات در ارتباطي :


**از سه ماه پيش




*آيا دوران كودكي جن ها را ديده بودي يا از چيزي مي ترسيدي ؟

 

 

برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه...



بنزین ۷۰۰ تومانی

چیه چیزی شده؟؟

 

چرا ساکتی!!

دوس داری بنزین بزنی با کارت کی؟؟!!!

شنیدم بنزین شده ۷۰۰ به تازگی!!

بنزینتو تقسیم می کنی با یکی!!

دیگه که رو کارت بنزینش حساسی!!!!

روش داری عقایده خیلی شیکو وسواسی!!!

اونقده اونو می خوای که اگه لیتری ۱۰۰ بنزین بدم بهت، منو نشناسی!!!!

 

 



SMS هـای عـاشـــــــــقـانــــه

SMS هـای عـاشـــــــــقـانــــه

 ۲تا گل بگیر دستت ، یکی دست راست ، یکی دست چپ ولی من گل وسطی رو دوست دارم!


یافتن میلیون ها دوست معجزه نیست ، معجزه توئی که بین میلیون ها دوست ، تکی !


ميخواستم تصوير با تو بودن را نقاشي كنم، ديدم فاصله بينمان در ورق جا نميشود، كمي نزديكتر بيا ميخواهم با تو بودن را حس كنم.


مي دوني معني 721  چيه؟

يعني ميان 7 آسمان و 2 عالم، 1 جيگر مثل تو پيدا نميشه


میگن به یاد یکی بخوابی، خوابشو میبینی، میمیرم برات تا همیشه ببینمت


برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات . 


توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه


نمیگویم فراموشم مکن هرگز، فقط گاهی به یاد آور اسیری را که میدانی از یادش نخواهی رفت


هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند، هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند، پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو میکند.


عشق شاه کلیدی است که درهای خوشبختی را باز می کند !


زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزومندم .


آنقدر عزیزی که وقتی در بهار قدم میزنی، برگ درختان برای بوسیدن جای پایت انتظار پاییز را می کشند


سلام .حالت خوبه؟  تو گم شدي؟؟!!!

.

.

.

آخه ديدم پشت شيشه يه مغازه نوشته يك تكه طلاي با ارزش پيدا شده گفتم شايد تو باشي


واسه مشق شبت ۱۰۰ بار بنویس اونی که یادش نمی کنی به یادته


دوستی مثل درخته، اینکه چقدر میتونه بلند بشه مهم نیست، اینکه چقدر ریشه اش میتونه عمیق بشه مهمه


میدونى فرق تو با کبوتر چیه؟ اون از قشنگیش اسیر می شه ولی تو با قشنگیت اسیر می کنى


چه دعایی کنمت بهتر از این، که خدا پنجره ای رو به اطاقت باشد


تقدیم به آنکه محبتش در خاطرم، خاطرش در یادم و یادش در دلم زنده است


ساحل دلت را به خدا بسپار، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد


دل را به یادت حواله میکنم، شاید روزی لبخندت را قسمتم کردی


تنها شادی زندگی ام این است كه هیچ كس نمی داند تا چه حد غمگینم!


همیشه عاشق کسی باش که قلبش به قدری بزرگ باشه که واسه جاکردن خودت تو قلبش مجبور نشی خودتو کوچیک کنی


خواستم توی قلبت خونه کنم دیدم زمینش خیلی گرونه! ما که فقیریم ، توی چشات چادر میزنیم


آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم، از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم، تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم، شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم


تا تویی در خاطرم، با دیگران بیگانه ام / با خیالت همنشینم ، گوشه ای زندانی ام


میخوام بیام کنار تو تا یکم لوست کنم/ اگه کسی اونجا نبود یواشکی بوست کنم


باهات میام نفس نفس/ تو آسمون توی قفس/ از اولش تا آخرش/ دوست دارم همین و بس


در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام/  تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام


عمری زندگی کردم تا بدانم عشق چیست/ عشق یک فرصت است و تکرار آن ممکن نیست


حتی اگه دیدن تو برام بشه خیلی محال/  مهم اینه دوستت دارم فاصله ها رو بی خیال


نام تو را تا میبرم قلبم غریبی میکند / چشم انتظاری در دلم ، درد عجیبی میکند


قلب مرا آتش زدی هدیه به تو خاکسترش/  این دل وفادار تو بود اما نکردی باورش


یادت باشه زیر گند کبود/ تو بودی و من و کلی آدمای حسود/ تقصیر همون حسوداست که حالا/ هستی ما شده یکی بود یکی نبود


قبله ی من نگاه تو/  چشای من برای تو/  نگی که دوستت ندارم/ هر نفسم به یاد تو


لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو


مهرت ای دوست زمانی زدلم پاك شود/ كه همه پیكر من زیر زمین خاك شود


فردا اگر از راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم/  من تا ابد ترانه ی عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم


تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود/ جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود


اگر من شاعرم شعرم تو هستی/ اگر من عاشقم عشقم تو هستی/ اگر من یک کتاب کهنه هستم/ بدان زیباترین برگش تو هستی


کنار آشنایی تو آشیانه میکنم/ فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم/ کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟/ و من برای زندگی تو را بهانه میکنم


نوشتم حرف دلم تا تو بخوانی/ که چون دورم ز تو دردم بدانی/ به غیر از تو کسی را دوست ندارم/ بمیرم گر مرا از خودت برانی


من آن ماهی افتاده در خاکم/  که تو را مانند دریا دوست دارم


شبی با دوست به سر بردن دو صد دنیا بها دارد/ خوشا آن کس که در دنیا رفیقی با وفا دارد


عشق یعنی دستهایم مال تو/ چشم های خسته ام دنبال تو/ عشق یعنی ما گرفتار همیم/ دوستدار هم وفادار همیم


گلهای بهشت سایبانت/ یک دسته ستاره ارمغانت/ یک باغ از گلهای نرگس/ تقدیم وجود مهربانت


تو کی هستی که همه فکر و خیالم شده تو/  تو شدی زندگی من، همه یادم شده تو/ یاد تو در خاطراتم وقتی پیدا می شود/  می رود دنیا ز یادم چون که یادم شده تو


دستم از دستت جداست/  این تمام ماجراست/  دلخوشم شاید بیایی/  فردا هم روز خداست


شبی دنبال معنایی برای دوست می گشتم/ تو بالاتر ز هر معنا و من بیهوده می گشتم


قسمت این بود که من با تو معاصر باشم/ تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم/ تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی/ من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم


می بوسیمت سه تایی/ من و غم و تنهایی/ امان از این جدایی/ دلتنگتم خدایی


همیشه هرجا که رفتم آخر جاده تو بودی/ اون که با دلخستگی هایش دل به من داده تو بودی


به دنبال کسی هستم که با درد آشنا باشد/ دلش غمگین، خودش ساده، کمی از جنس ما باشد


عشق تو به تار و پود جانم بسته است/ بی روی تو درهای جهانم بسته است


نتوان ترک تو ای قبله دلها کردن / که محال است دگر مثل تو پیدا کردن


به لبخندی مرا از غم رها کن/ مرا از بی کسی هایم جدا کن/ اگر مردن سزای عاشقان است/ برای مردنم هر شب دعا کن


دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر/ کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی...


به چشمم گفتم برایت اشک نریزه/ دلم گفت بباره که خاطرش خیلی عزیزه


تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته/ یه لحظه با تو بودن قشنگتر از بهشته

.

.

.

.

.

.



jok & sms

jok & sms

 

 ترکه داشته امتحان رانندگي ميداده. سرهنگه ازش مي پرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ ترکه ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف مي كنه مي پرسه: يعني چي؟ ترکه ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف


 

 به تركه می گن : شما آشغالاتون رو تو چی می ریزید ؟
می گه : لای نون
می گن : لای نون ؟
می گه : نمی دونم ، لای نون یا نای لون


 

 ترکه از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. ترکه می گه: آهان فهمیدم، شلنگه


 

 دکتر از ترکه میپرسه: این همه قاشق تو شکم تو چیکار میکنه؟!! میگه: خودتون گفتین روزی یه قاشق بخور


 

 تركه زنگ ميزنه 118 ميگه: شماره غضنفر رو داريد، يارو ميگه: نه، بعدش تركه ميگه: پس من ميگم تو يادداشت كن


 

 از ترکه می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟
می گه :First And Under !!!


 

 به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!


 

 تركه تو اتوبوس يه دختره خوشگل رو ميبينه،‌ پياده كه ميشه شماره اتوبوس رو بر ميداره!


 

 ترك ميشينه تو تاكسي، راننده بهش ميگه: داداش دستت لاي در گير نكنه. تركه هم مياد آخر مرام بگذاره، ميگه: داداش سرت لاي در گير نكنه

 

 

 

 به لره میگن تو چرا ریش نداری؟ میگه من به مامانم رفتم!


 

 صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بنشینم، تونم بنشینی، اونم بنشینه، ما که بنشینم، شمام که بنشینید، دیه جا نی اونا بنشینن!


 

 يه روز سه تا ديوونه رو مي اندازن تو يه اتاق دو تاشون مى رقصن، يکيشون هم ميگه: سبز - آبى - قرمز ازش مي پرسن چرا اين جورى مي گى؟ ميگه من رقص نورم!!!


 

 تو اتاق عمل بيمارستان مغز يك میوه فروش رو با يك روضه خوان عوض میکنن . بعد از بهبودي رفتن ديدند ميوه فروشه ميگه اگه خدا بخواد سيب كيلو 300 تومان و . . . رفتند مسجد ديدند روضه خونه تند تند دستاشو به هم مي زنه و ميگه بدو بدو كه امام حسينو كشتند . . .


 

 مادر پسره براش میره خواستگاری، پدر دختره میپرسه خوب پسرتون چه کاره هست؟
مادره میگه: پسرم دیپلماته پدر دختره میگه: اوه چه عالی! یعنی چی؟ مادره میگه:  یعنی از وقتی پسرم دیپلمش گرفته همینطوری ماته


 

 یارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر... وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب


 

 از بچه یه آخونده میپرسن بابات چیکارست روش نمیشده بگه آخونده میگه کمربند مشکی قرآن داره


 

 رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!


 

 به پدر حسین فهمیده میگن نظرت درباره پسرت چیه؟ میگه برو بابا هنوز دارم قسط تانك رو میدم!


 

 از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!


 

 دو تا سوسک پولدار ازدواج می کنند. ماه عسل میرن توالت فرنگی!


 

 مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!

 

 



ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
.